به طور عملیاتی من النّاحية التّشغيليّة ادامه... مِنَ النَّاحِيَةِ التَّشْغِيلِيَّةِ تصویر به طور عملیاتی دیکشنری فارسی به عربی
به طور عملیاتی opérationnellement, de manière opérative ادامه... opérationnellement, de manière opérative تصویر به طور عملیاتی دیکشنری فارسی به فرانسوی
به طور عملیاتی संचालनात्मक रूप से , सर्जनात्मक रूप से ادامه... संचालनात्मक रूप से , सर्जनात्मक रूप से تصویر به طور عملیاتی دیکشنری فارسی به هندی
به طور عملیاتی آپریشنل طور پر , جراحی طور پر ادامه... آپریشنل طور پر , جراحی طور پر تصویر به طور عملیاتی دیکشنری فارسی به اردو
به طور عملیاتی পরিচালনাগতভাবে , অপারেশনালভাবে ادامه... পরিচালনাগতভাবে , অপারেশনালভাবে تصویر به طور عملیاتی دیکشنری فارسی به بنگالی
به طور عملیاتی kwa njia ya uendeshaji, kiufanisi ادامه... kwa njia ya uendeshaji, kiufanisi تصویر به طور عملیاتی دیکشنری فارسی به سواحیلی
به طور عملیاتی operasyonel olarak, etkili olarak ادامه... operasyonel olarak, etkili olarak تصویر به طور عملیاتی دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
به طور عملیاتی תפעולית , באופן פעיל ادامه... תפעולית , באופן פעיל تصویر به طور عملیاتی دیکشنری فارسی به عبری
به طور عملیاتی операционно , оперативно ادامه... операционно , оперативно تصویر به طور عملیاتی دیکشنری فارسی به روسی
به طور عملیاتی secara operasional, secara operatif ادامه... secara operasional, secara operatif تصویر به طور عملیاتی دیکشنری فارسی به اندونزیایی
به طور عملیاتی betrieblich, operativ ادامه... betrieblich, operativ تصویر به طور عملیاتی دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور عملیاتی operationeel, operatief ادامه... operationeel, operatief تصویر به طور عملیاتی دیکشنری فارسی به هلندی
به طور عملیاتی operativamente ادامه... operativamente تصویر به طور عملیاتی دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور عملیاتی operativamente ادامه... operativamente تصویر به طور عملیاتی دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور عملیاتی operacionalmente, operativamente ادامه... operacionalmente, operativamente تصویر به طور عملیاتی دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور عملیاتی operacyjnie, operatywnie ادامه... operacyjnie, operatywnie تصویر به طور عملیاتی دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور عملیاتی операційно , оперативно ادامه... операційно , оперативно تصویر به طور عملیاتی دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور عملیاتی ในทางปฏิบัติการ , อย่างมีประสิทธิผล ادامه... ในทางปฏิบัติการ , อย่างมีประสิทธิผล تصویر به طور عملیاتی دیکشنری فارسی به تایلندی